تاثیر صدقه و انفاق بر سلامت روان

تأثیر روانی صدقه

بسیاری از کتاب ها و تحقیقات معاصر به تأثیر صدقه و به طور کلی و تأثیر روانی آن بر انسان اشاره می کنند. به طوری که به او احساس انجام کاری مفید. و معنادار می دهد که باعث احساس آرامش روانی می شود. و ایمنی بدنش را در برابر بیماری ها افزایش می دهد.

 در واقع می گویند صدقه روی مغز هم تأثیر مثبت دارد. اما در مورد اسلام که صدقه را برای نفس مؤمنان چطور؟ و چگونه دین واقعی ما با توجه به پایه هایی که مؤمن از کودکی بر آن پرورش یافته است. این مفاهیم را به شکلی عمیق تر و خودجوش برای مسلمان تحکیم می کند؟

 آسایش روانی مؤمن با یقین او به این است.که آنچه انفاق می کند بیهوده هدر نمی رود، بلکه به نفع خود و خانواده و مالش به عنوان برکت و رشد است. و حتی او را از بلا حفظ می کند.

1- هر چه انفاق کنی، خدا عوضش می دهد

این اولین اسرار صدقه در اسلام است. خداوند روزی دهنده و بخشنده ، بازدارنده و منزه است. و بنده در حالى انفاق مى كند كه يقين دارد خداوند آنچه را كه به عنوان روزى و بركت و حفظ از بدى انفاق مى كند، جايگزين او مى كند و حتى خدا را حمد مى كند كه او را مايه رزق و روزى بعضى از بندگانش قرار داده است.

و یقین بنده مؤمن با تدبر در آیات قرآنی و کیهانی خداوند افزایش می یابد.

 یقین نیز با دعای خداوند که به او ایمان و یقین و هدایت عطا کند افزایش می یابد.

 در دعای معروف پیامبرمان صلی الله علیه و آله آمده است. که می فرماید: «اللهم اقسم لنا من خشيتك ما تحول به بيننا وبين معصيتك.ومن اليقين ما تهون به علينا مصائب الدنيا».

علاوه بر اعتقاد کامل به آنچه در کتاب عزیزمان آمده یا از پیامبر بزرگوارمان صلی الله علیه و آله و سلم ثابت شده است.روایت کرده است که: «صدقه خشم پروردگار را خاموش می‌کند و مرگ بلا را دفع می‌کند».

انفاق در امر خیر و دفع منکر تأثیر شگفت انگیزی دارد. و انجام آن به قصد نیکی و دفع بدی شرعا جایز است. و اگر بهتر است که مسلمان با کار خود قصد تقرب به خدای متعال را داشته باشد تا بهترین های دنیا و آخرت را بدست آورد.

تأثیر روانی صدقه

– آسایش روانی

روانشناسان می گویند که صدقه تأثیر روانی شگفت انگیزی دارد. چون صدقه دهنده را شاد می کند، او از صدقه گیرنده بیشتر بهره مند است. همچنین آموزش صدقه به کودکان از سنین پایین مفید است.

صدقه مانند سایر امور خیریه می تواند باعث بهبود وضعیت سلامتی. افزایش رضایت و شعف در زندگی شود. احساس کمک به دیگران به شما توانایی مدیریت استرس و اجتناب از بیماری را می دهد. علاوه بر کاهش بروز افسردگی و رفع تنهایی. همه اینها عواملی هستند که می توانند در درازمدت بر سلامت روان و احساس شعف تأثیر زیادی بگذارند.

3- شعف در صدقه

انفاق از جمله اعمالی است. که به دلیل احساس اطاعت از خداوند و عمل به اوامر او، از طریق بهره مندی از بندگان خدا و احسان به آنها، با احساس شعف و نشاط در بنده وارد می شود.

4- خودسازی

یکی از سخت ترین چیزهایی که ممکن است. انسان در زندگی با آن مواجه شود. از دست دادن معنای وجودی خود در زندگی و قطب نمایی است. که خداوند برای انجام وظیفه ای که برای آن آفریده شده در او قرار داده است. او قربانی اختلالات روانی و عصبی خواهد شد. مگر اینکه ابتکار عمل را در پیش بگیرد تا در مسیرهای خیر قدم بگذارد.

اغلب این روانپزشکان مشارکت در کارهای خیر و کمک به نیازمندان را توصیه می کنند. مانند کمک های خیریه یا کمک به ایتام. چنین کارهایی نه تنها اوقات فراغت را پر می کند. بلکه حس هدف و معنای زندگی را ترویج می کند. مانند دادن پول یا غذا به خریدار یا اختصاص ساعاتی برای آموزش رایگان به کودکان فقیر.

رهایی از اسارت و تقدیس پول، کمک به دیگران، سعادت آنان، پیمودن راه اهل سخاوت و نیکوکاری و در معرض لطف و رحمت و احسان پروردگار قرار گرفتن. انفاق همچنین تأثیر مثبتی بر زندگی فرد و جامعه دارد. زیرا برای نجات دهنده از بلاهایی که ممکن است. برای او اتفاق بیفتد، مانند حوادث رانندگی، آتش سوزی و سایر آسیب هایی که برای بسیاری از افراد رخ می دهد، عمل می کند.

cta(01)-1

خیریه شعف

در صورت هرگونه سؤال
با ما تماس بگیرید.

 اگر علاقه‌مند بودید فرم ثبت‌نام مستمری ماهیانه یادتان نرود!

تأثیر روانی صدقه
پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم :

«الصَّدَقَةُ تَدْفَعُ الْبَلَاءَ وَ هِيَ أَنْجَحُ دَوَاءً وَ تَدْفَعُ الْقَضَاءَ وَ قَدْ أُبْرِمَ إِبْرَاماً وَ لَا يَذْهَبُ بِالْأَدْوَاءِ إِلَّا الدُّعَاءُ وَ الصَّدَقَة»

صدقه بلا را برطرف مى‏ كند و مؤثرترينِ دارو است.

همچنين، قضاى حتمى را برمى‏ گرداند و درد و بيمارى‏ ها را چيزى جز دعا و صدقه از بين نمى ‏برد.

شاید تنها وزیر شیعه که شهرتش زبانزد خاص و عام شد صاحب بن عباد (۳۸۵ – ۳۲۶): (اسماعیل بن عباد طالقانی) بود، او اول وزیر مؤید الدولة دیلمی (م. ۳۷۳) بود بعد از وفات او وزیر فخر الدولة برادر او شد.

شیخ صدوق کتاب عیون اخبار الرضا را برای او تاءلیف کرد، و حسین بن محمد قمی کتاب تاریخ قم را به امر او نوشت.

در زمان او، وقت عصر ماه رمضان هر کس بر او وارد می‌شد امکان نداشت قبل از افطار خارج شود.

 گاهی هزار نفر هنگام افطار بر سر سفره‌اش بودند. صدقه و انفاق‌هایش در این ماه برابری با یازده ماه دیگر می‌کرد. البته از کودکی مادرش او را اینطور تربیت کرد.

در کودکی که برای درس خواندن به مسجد می‌رفت، هر روز صبح مادرش به او یک دینار و یک درهم می‌داد و سفارش می‌کرد به اول فقیری که رسیدی صدقه بده! این عمل برای صاحب بن عباد عادتی شده بود.

از سنین نوجوانی تا جوانی و تا هنگامی که به مقام وزارت رسید هیچگاه ترک سفارش و تربیت مادر نمی‌کرد. از ترس اینکه مبادا یک روز صدقه را فراموش کند به خادمی که متصدی اطاقش بود دستور می‌داد هر شب یک دینار و یک درهم در زیر تشک او بگذارد، صبحگاه که بر می‌خواست به اولین فقیر می‌داد.

اتفاقاً شبی خادم فراموش کرد، فردا که صاحب بن عباد از خواب بیدار شد بعد از نماز دست در زیر تشک برد تا پول را بردارد متوجه شد که خادم فراموش کرده، این فراموشی را به فال بد گرفت و با خود گفت: حتماً مرگم فرا رسیده که خادم از گذاشتن صدقه غفلت نموده است.

امر کرد آنچه در اطاق خوابش از لحاف و تشک و بالش بود به کفاره فراموش شدن به اولین فقیری که ملاقات کرد بدهد.

صدقه

وسائل خواب او همه قیمتی بود، آن‌ها را جمع کرده از خانه خارج شد، مصادف گردید با مردی از سادات که بواسطه نابینائی، زنش دست او را گرفته بود و سید مستمند گریه می‌کرد.

خادم پیش رفته و گفت: این‌ها را قبول می‌کنی؟ پرسید چیست؟ جواب داد: لحاف و تشک و چند بالش دیباست. مرد فقیر از شنیدن این‌ها بیهوش شد.

صاحب بن عباد را از این جریان اطلاع دادند: وقتی آمد دستور داد آب بر سر و صورتش بپاشند تا بهوش آید. وقتی بهوش آمد صاحب پرسید: به چه سبب از حال رفتی، گفت: مردی آبرومندم. چندی است تهی دست شده‌ام، از این زن دختری دارم که بحد رشد رسیده، و مردی از او خواستگاری کرد.

ازدواج آن دو انجام گرفت. اینک دو سال است از خوراک و لباس خودمان ذخیره می‌کنیم و برای او اسباب و جهیزیه تهیه می نمائیم. دیشب زنم گفت: باید برای دخترم لحافی با بالش دیبا تهیه کنی، هر چه خواستم او را منصرف کنم نپذیرفت، بالاخره بر سر همین خواسته بین ما اختلاف شد.

 عاقبت گفتم: فردا صبح دست مرا بگیر و از خانه بیرون ببر تا من از میان شما بروم.

اکنون که خادم شما این سخن را گفت جا داشت بیهوش شوم.

 صاحب تحت تاءثیر قرار گرفت و اشک مژگانش را فرا گرفت و بعد گفت: باید لحاف تشک با سایر وسائل خودش آراسته شود، شوهر دختر را خواست به او سرمایه کافی داد تا به سغلی آبرومند مشغول شود، و بعد تمام جهیزیه دختر را بطور کامل که مناسب دختر وزیر بود داد.

نظرات

ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد *