ارتباط با خیرین

داشتن استراتژی در انجام کار خیر

امروزه دست رسی انسان ها بهم نصبت گذشته خیلی بیشتر شده و دلیل اینروشما حتما میدانید. بله دلیل پیشرفت تکنولوژی و البته در بخش ارتباطات و شبکه های مجازی می باشد. و شما به راحتی به هر نقطه جهان برای ارسال مطلب دسترسی دارید.
به همان میزان که دسترسی شما به تمام نقاط  دنیا راحت ‌تر شده، دسترسی خیریه‌ها هم به نیکوکارانشان‌ دیگر مثل قبل سخت نیست 
حال موسسات خیریه باید با داشتن استراتژی مناسب برای جلب نظر خیرین و ترغیب آنها به کمک به مدد جویان خود این مرحله جذب سرمایه و خیر رو به درستی انجام دهند.
استراتژی در انجام کار خیر برای شما چیست؟ به آن فکر کردین ؟ آیا استراتژی دارید؟

ارتباط با خیرین

معنی استراتژی چیست؟

پیرس و رابینسون استراتژی را چنین تعریف کرده اند:  استراتژی برنامه های مقیاس بزرگ و آینده نگر برای تعامل با محیط رقابتی به منظور بهینه کردن دستیابی به هدف های سازمان و به عبارتی برنامه بازی مؤسسه می باشد، که اگر چه همه نیازهای انسانی، مالی و مواد در آینده را به تفصیل بیان نمی کند؛ ولی چارچوبی برای تصمیم گیری فراهم می سازد و آگاهی شرکت در باره نحوه رقابت در برابر کی، کِی، کجا و برای چه را نشان می دهد.

برای این که بهتر بتوانیم معنی استراتژی را درک کنیم ، برمی‌گردیم به اولین باری که این کلمه در تاریخ بشر مطرح شد؛ یعنی در زمان جنگ بگذارید شما را با یک ژنرال در زمان رُم باستان به اسم »هانیبال«آشنا کنیم. این ژنرال هدفش شکست دشمن بود؛ اما استراتژی‌ غافلگیرکننده‌ای را در پیش گرفت! هیچ‌کس فکرش را هم نمی‌کرد که هانیبال و ارتش‌اش بتوانند، شبانه از کوه‌ها آلپ رد شوند. اما اون دقیقاً برخلاف باور آن‌ها عمل کرد و به هدفش هم رسید. 

 

چرا استراتژی داشتن برای یک خیریه مهم است؟

استراتژی داشتن برای یک موسسه از وسایل مورد نیاز آن هم مهم تر است. درنتیجه باید برایش هرینه کنید. (مالی و زمانی)، اما اگر قصد ندارید این هزینه را پرداخت کنید، حتما با شکست مواجه می شید. بدون استراتژی بودن بهتر از استراتژیِ بد داشتن است.

یک استراتژیِ خوب:

  • مسیری که باید طی کنید را برای‌تان روشن می‌کند.
  • اولویت بندی کارهای‌تان مشخص می‌شود.
  • همۀ افراد مجموعه‌، در یک مسیر پیش می‌روند.
  • تصمیم گیری راحت‌تر می‌شود.
  • همه در جریان قرار می‌گیرند و هیچ‌کس به بی‌راهه نمی‌رود.

چطور استراتژی داشته باشیم؟

درابتدا باید هم نتیجه می شود گرفت که ذهن انسان چه بخواهد، چه نخواهد،استراتژی محور است! حالا ممکن است یک فرد به دلایل مختلف، بهتر از دیگری عمل کند. اما استراتژی یک ویژگی ذاتی نیست و با تحقیق و یادگیری و توجه به دست می‌آید. 

استراتژی شما باید به این 4 سوال کلیدی پاسخ دهد:

  • بازار رقابتی‌شما کجاست؟
  • چه اتفاق ارزشی جدیدی را میخواهید به این رقابت اضافه کنید؟
  • از چه روش‌هایی استفاده می‌کنید تا این ارزش را ارائه دهید؟
  • چه فاکتورهایی به شما کمک می‌کنند که در این بازار رقابتی باقی بمانید؟

بگذارید با یک مثال برایتان توضیح دهیم که یک استراتژی خوب به چه می‌گویند. برند سوئدی IKEA که مطمئنیم اکثر شما نام آن را شنیده‌اید، یکی از بزرگترین تولید کننده‌های لوازم منزل است که الان در اکثر کشورهای دنیا شعبه دارد. طراحی لوازم این برند، بسیار زیبا، شیک و ساده است که طرفداران زیادی هم دارد.  علاوه بر آن، هر چیزی که انتخاب کنید اکثراً در انبارشان موجود بوده و قیمت‌اش هم ارزان است. هدف این کمپانی فروش بیشتر و قیمت کمتر می‌باشد، اما برای رسیدن به این هدف استراتژی جالبی ارائه کرده است!

IKEA سرهم کردن وسایلی که خودش طراحی و تولید می‌کرد را به عهدۀ مشتری گذاشت. با این روش، هزینه‌های بسته بندی و ارسال‌اش خیلی کمتر شد. به همین راحتی این کمپانی توانست محصولات خود را در جعبه‌های تخت به سراسر جهان ارسال کند و حسابی بفروشد.

یک کسب و کار حرفه‌ای، مرز بین کارهایی که در مسیر استراتژی‌اش هستند باکارهایی که نیستند را خیلی واضح مشخص می‌کند.
مثلا IKEA به هیچ وجه وارد صنعت طراحی لوازم منزل نمی‌شود، روی خدمات پس از فروش تأکیدی نمی‌کند و به هیچ وجه میز ناهارخوری شما را سر هم کرده تحویل‌تان نمی‌دهد.

مایکل پورتر، استاد دانشگاه بیزنس هاروارد آمریکا، یک جملۀ معروف دارد که می‌گوید:

در موسسات خیریه موفق داخلی نیز می‌توان نقش داشتن استراتژی را در موفقیت شاهد بود برای مثال: موسسه خیریه مهرانه زنجان در بیان استراتژی خود به حمایت از افراد مبتلا به سرطان در استان زنجان اشاره دارد و محک نیز استراتژی خود را درمان کودکان سرطانی بیان می‌کند.

نظرات

ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد *