خیریه شعف

مفاتیح الجنان آنلاین شعف

کتاب مفاتیح الجنان خیریه شعف

    حدیث شریف کساء
    بِسْمِ ﭐللهِ ﭐلرَّحْمَنِ ﭐلرَّحِيمِ
    به نام خدا که رحمتش بى‏اندازه است‏و مهربانى‏اش همیشگى
    عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْرآءِ عَلَيْهَاالسَّلامُ بِنْتِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ الِهِ قالَتْ: دَخَلَ عَلَىَّ اَبى رَسُولُ اللهِ فى بَعْضِ الْأَيَّامِ فَقالَ: اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا فاطِمَةُ. فَقُلْتُ: وَ عَلَيْكَ السَّلامُ يا اَبَتاهْ. فَقالَ: اِنّى لَاَجِدُ فى بَدَنى ضُعْفاً. فَقُلْتُ لَهُ: اُعيذُكَ بِاللهِ يا اَبَتاهْ مِنَ الضُّعْفِ. فَقالَ: يا فاطِمَةُ ايتينى بِالْكِساءِ الْيَمانىِّ وَ غَطّينى بِهِ. فَاَتَيْتُهُ وَ غَطَّيْتُهُ بِهِ وَ صِرْتُ اَنْظُرُ اِلَيْهِ فَاِذا وَجْهُهُ يَتَلَأْلَؤُ كَاَنَّهُ الْبَدْرُ فى لَيْلَةِ تَمامِهِ وَ كَمالِهِ.
    از فاطمه زهرا عليها السلام دخت گرامى رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم روايت است كه فرمود: در يكى از روزها پدرم رسول خدا بر من وارد شد و فرمود : سلام بر تو اى فاطمه. گفتم: و سلام بر شما اى پدرجان. فرمود: ضعفى شديد در خود احساس مى كنم. گفتم: پدرجان، شما را از ضعف به خداوند پناه مى دهم. فرمود: اى فاطمه، آن عباى يمنى را برايم بياور و مرا به آن بپوشان. آن را آورده، حضرتش را بدان پوشاندم و شروع كردم به او نگاه كردن، ديدم چهره اش مانند ماه تمام شب چهارده مى درخشد
    فَما كانَتْ اِلَّا ساعَةً وَ اِذا بِوَلَدِىَ الْحَسَنِ قَدْ اَقْبَلَ فَقالَ: اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا اُمَّاهْ. فَقُلْتُ: وَ عَلَيْكَ السَّلامُ يا قُرَّةَ عَيْنى وَ ثَمَرَةَ فُؤادى. فَقالَ لى: يا اُمَّاهْ! اِنّى اَشُمُّ عِنْدَكِ رائِحَةً طَيِّبَةً كَاَنَّها رائِحَةُ جَدّى رَسُولِ اللهِ. فَقُلْتُ: نَعَمْ يا وَلَدى، اِنَّ جَدَّكَ تَحْتَ الْكِساءِ. فَاَقْبَلَ الْحَسَنُ نَحْوَ الْكِساءِ وَ قالَ: اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا جَدَّاهْ يا رَسُولَ اللهِ، اَتَأْذَنُ لى اَنْ اَدْخُلَ مَعَكَ تَحْتَ الْكِساءِ؟ فَقالَ: وَ عَلَيْكَ السَّلامُ يا وَلَدى وَ یا صاحِبَ حَوْضى قَدْ اَذِنْتُ لَكَ. فَدَخَلَ مَعَهُ تَحْتَ الْكِساءِ.
    ساعتى نگذشت كه ناگاه فرزندم حسن از راه رسيد و گفت: سلام بر تو اى مادرجان، گفتم: و سلام بر تو اى نور ديده و ميوه ى دلم. گفت: مادر جان، من بوى خوشى نزد شما مى يابم، گويى بوى جدم رسول خدا است. گفتم: آرى فرزندم، جدت زير اين عبا قرار دارد. حسن به سوى عبا پيش رفت و گفت: سلام بر تو جد بزرگوار، اى رسول خدا، آيا اجازه مى دهى با شما زير عبا درآيم؟ فرمود: و سلام بر تو اى فرزند من و صاحب حوض من، به تو اجازه دادم. حسن نيز با آن حضرت به زير عبا رفت
    فَما كانَتْ اِلَّا ساعَةً فَاِذا بِوَلَدِىَ الْحُسَيْنِ قَدْ اَقْبَلَ وَ قالَ: اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا اُمَّاهْ. فَقُلْتُ: وَ عَلَيْكَ السَّلامُ یا ولدی و يا قُرَّةَ عَيْنى وَ ثَمَرَةَ فُؤادى. فَقالَ لى: يا اُمَّاهْ! اِنّى اَشُمُّ عِنْدَكِ رائِحَةً طَيِّبَةً كَاَنَّها رائِحَةُ جَدّى رَسُولِ اللهِ. فَقُلْتُ:نَعَمْ، اِنَّ جَدَّكَ وَ اَخاكَ تَحْتَ الْكِساءِ. فَدَنَیَ الْحُسَيْنِ نَحْوِ الْكِساءِ وَ قالَ: اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا جَدَّاهْ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَنِ اخْتارَهُ اللهُ، اَتَأْذَنُ لى اَنْ اَكُونَ مَعَكُما تَحْتَ الْكِساءِ؟ فَقالَ: و َعَلَيْكَ السَّلامُ يا وَلَدى وَ يا شافِعَ اُمَّتى، قَدْ اَذِنْتُ لَكَ. فَدَخَلَ مَعَهُما تَحْتَ الْكِساءِ.
    ساعتى نگذشت كه ناگاه فرزندم حسين از راه رسيد و گفت: سلام بر تو اى مادرجان، گفتم: سلام بر تو ای پسرم و اى نور ديده و ميوه ى دلم. گفت: مادرجان، من بوى خوشى نزد شما مى يابم، گويى بوى جدم رسول خدا است. گفتم: آرى فرزندم، جدت و برادرت زير اين عبا هستند. حسين به سوى عبا نزديك شد و گفت: سلام بر تو اى جد بزرگوار، سلام بر تو اى كسى كه خدا او را برگزيده است، آيا اجازه مى دهى با شما دو نفر در زير اين عبا باشم؟ فرمود: و سلام بر تو اى فرزند من و اى شفيع امت من، به تو اجازه دادم. او هم به زير عبا درآمد
    فَاَقْبَلَ عِنْدَ ذْلِكَ اَبُوالْحَسَنِ عَلِىُّ بْنُ اَبى طالِبٍ وَ قالَ: اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا فاطِمَةُ يا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ. فَقُلْتُ: وَ عَلَيْكَ اَلسَّلامُ يا اَبَاالْحَسَنِ وَ يا اَميرَالْمُؤْمِنينَ. فَقالَ: يا فاطِمَةُ، اِنّى اَشُمُّ عِنْدَكِ رائِحَةً طَيِّبَةً كَاَنَّها رائِحَةُ اَخى وَ ابْنِ عَمّى رَسُولِ اللهِ. فَقُلْتُ: نَعَمْ، هاهُوَ مَعَ وَلَدَيْكَ تَحْتَ الْكِساءِ. فَاَقْبَلَ عَلِىٌّ نَحْوِ الْكِساءِ وَ قالَ: اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسُولَ اللهِ، اَتَأْذَنُ لى اَنْ اَكُونَ مَعَكُمْ تَحْتَ الْكِساءِ؟ قالَ لَهُ: وَ عَلَيْكَ اَلسَّلامُ يا اَخى وَ يا وَصِيّى وَ خَليفَتى وَ صاحِبَ لِوائى، نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَكَ. فَدَخَلَ عَلِىٌّ تَحْتَ الْكِساءِ.
    آنگاه ابوالحسن على بن ابى طالب از راه رسيد و گفت: سلام بر تو اى فاطمه اى دختر رسول خدا. گفتم: و سلام بر تو اى ابالحسن و اى اميرمؤمنان. گفت: اى فاطمه، من بوى خوشى نزد تو مى يابم، گويى بوى برادر و پسر عمويم رسول خدا است. گفتم: آرى، اين هم او است كه با دو فرزندت زير اين عبا هستند. على به سوى عبا پيش رفت و گفت: سلام بر تو اى رسول خدا، آيا اجازه مى دهى كه با شما در زير اين عبا باشم؟ فرمود: و سلام بر تو اى برادر و وصى و جانشين من و صاحب پرچم من، آرى به تو اجازه دادم. على نيز به زير عبا درآمد
    ثُمَّ اَتَيْتُ نَحْوَ الْكِساءِ وَ قُلْتُ: اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبَتاهْ يا رَسُولَ اللهِ، اَتَأْذَنُ لى اَنْ اَكُونَ مَعَكُمْ تَحْتَ الْكِساءِ؟ قالَ لى: وَ عَلَيْكِ السَّلامُ يا بِنْتى وَ بِضْعَتى، قَدْ اَذِنْتُ لَكِ. فَدَخَلْتُ تَحتَْ الکِساءِ.
    آن گاه خودم به سوى عبا رفتم و گفتم: سلام بر تو اى پدر جان! اى رسول خدا، آيا اجازه مى دهى كه با شما زير اين عبا باشم؟ به من فرمود: سلام بر تو اى دختر من و پاره ى تن من، به تو اجازه دادم. من هم با آنان در زير عبا درآمدم
    فَلَمَّا اكْتَمَلْنا وَاجْتَمَعْنا جَميعاً تَحْتَ الْكِساءِ اَخَذَ اَبى رَسُولُ اللهِ بِطَرَفَىِ الْكِساءِ وَاَوْمى بِيَدِهِ الْيُمْنى اِلَى السَّماءِ وَ قالَ:
    چون جمع ما كامل شد و همگى به زير عبا جمع شديم پدرم رسول خدا طرف عبا را گرفت و با دست راست خود به آسمان اشاره كرد و گفت:
    اللهُمَّ اِنَّ هؤُلاءِ اَهْلُ بَيْتى وَ خاصَّتى وَ حامَّتى، لَحْمُهُمْ لَحْمى، وَ دَمُهُمْ دَمى، يُؤْلِمُنى ما يُؤْلِمُهُمْ، وَ يَحْزُنُنى ما يَحْزُنُهُمْ، اَنَا حَرْبُ لِمَنْ حارَبَهُمْ، وَ سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَهُمْ، وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عاداهُمْ، وَ مُحِبٌّ لِمَنْ اَحَبَّهُمْ، وَ اِنَّهُمْ مِنّى وَ اَنَا مِنْهُمْ، فَاجْعَلْ صَلَواتِكَ وَ بَرَكاتِكَ وَ رَحْمَتَكَ وَ غُفْرانَكَ وَ رِضْوانَكَ عَلَىَّ وَ عَلَيْهِمْ، وَ اَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهيراً.
    خداوندا، اينان اهل بيت و خاصان و مخصوصان منند، گوشتشان از گوشت من، و خونشان از خون من است، آنچه آنان را به درد آورد مرا به درد مى آورد، و آنچه آنان را اندوهگين كند مرا اندوهيگن مى كند، من در جنگم با كسى كه با آنان بجنگد، و در صلح و صفايم با كسى كه با آنان صلح و صفا كند، دشمنم با هر كه با آنان دشمنى كند، و دوستم با كسى كه آنان را دوست بدارد، آنان از منند و من هم از آنانم، پس صلوات و بركات و رحمت و آمرزش و خشنودى خود را بر من و آنان قرار ده، و هرگونه پليدى را از آنان دور ساز و آنان را پاك و پاكيزه قرار ده
    فَقالَ اللهَ عزَّوَجَلَّ: يا مَلائِكَتى وَ يا سُكَّانَ سَمواتى اِنّى ما خَلَقْتُ سَماءً مَبْنِيَّةً، وَ لا اَرْضاً مَدْحِيَّةً، وَ لا قَمَراً مُنيراً، وَ لا شَمْساً مُضيئَةً، وَ لا فَلَكاً يَدُورَ، وَ لا فُلْكاً يَسْرى، وَ لا بَحْراً يَجْرى اِلَّا لِمَحَبَّةِ هؤُلاءِ الْخَمْسَةِ الَّذينَهُمْ تَحْتَ الْكِساءِ.فَقالَ الْأَمينُ جَبْرَئيلُ: يا رَبِّ، وَ مَنْ تَحْتَ الْكِساءِ؟ فَقالَ اللهُ عزَّوَجَلَّ: هُمْ اَهْلُ بَيْتِ النُّبُوَّةِ، وَ مَعْدِنُ الرِّسالَةِ ،هُمْ فاطِمَةُ وَ اَبُوها وَ بَعْلِها وَ بَنُوها.فَقالَ جَبْرَئيلُ: يا رَبِّ، اَتَأْذَنُ لى اَنْ اَهْبِطَ اِلَى الْأَرْضِ لِأَكُونَ مَعَهُمْ سادِساً؟
    خداى عزوجل فرمود: «اى فرشتگان من واى ساكنان آسمانهاى من، من آسمان برافراشته و زمين گسترده و ماه تابان و خورشيد درخشان و چرخ گردان و كشتى روان و درياى خروشان را نيافريدم جز به خاطر دوستى اين پنج تن كه اينك در زير عبا هستند». جبرئيل امين گفت: پروردگارا، چه كسانى در زير عبا هستند؟ خداى عزوجل فرمود: آنان خاندان نبوت و معدن رسالت اند، آنانند فاطمه و پدرش و شوهر و فرزندانش. جبرئيل گفت: پروردگارا، آيا مرا اجازه مى دهى كه به زمين فرود آيم تا ششمين نفر با آنان باشم؟
    فَقالَ اللهُ عزَّوَجَلَّ:نَعَمْ، قَدْ اَذِنْتُ لَكَ. فَهَبَطَ الْأَمينُ جَبْرَئيلُ وَ قالَ لِاَبى: اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسُولَ اللهِ، اَلْعَلِىُّ الْأَعْلى يُقْرِئُكَ السَّلامَ وَ يَخُصُّكَ بَالتَّحِيَّةِ وَ الْإِكرامِ، وَ يَقُولُ لَكَ: وَ عِزَّتى وَ جَلالى، اِنّى ما خَلَقْتُ سَماءً مَبْنِيَّةً، وَ لا اَرْضاً مَدْحِيَّةً، وَ لا قَمَراً مُنيراً، وَ لا شَمْساً مُضيئَةً، وَ لا فَلَكاً يَدُورُ، وَ لا بَحْراً يَجْرى، وَ لا فُلْكاً يَسْرى اِلَّا لِأَجْلِكُمْ وَ مَحَبَّتِكُمْ؛ وَ قَدْ اَذِنَ لى اَنْ اَدْخُلَ مَعَكُمْ، فَهَلْ تَأْذَنُ لى يا رَسُولَ اللهِ؟ فَقالَ أَبى: وَ عَلَيْكَ السَّلامُ يا اَمينَ وَحْىِ اللهِ، نَعَمْ، قَدْ اَذِنْتُ لَكَ.فَدَخَلَ جَبْرَئيلُ مَعَنا تَحْتَ الْكِساءِ،
    خداى عزوجل فرمود: آرى، تو را اجازه دادم. جبرئيل امين فرود آمد و به پدرش گفت: سلام بر تو اى رسول خدا، خداوند برتر و والا ترا را سلام مى رساند و به تحيت و تكريم مخصوص داشته، مى فرمايد: «به عزت و جلالم سوگند كه من آسمان برافراشته و زمين گسترده و ماه تابان و خورشيد درخشان و چرخ گردان و درياى خروشان و كشتى روان را نيافريدم مگر به خاطر شما و دوستى شما.» و اينك مرا اجازه داده كه با شما درآيم، آيا اجازه مى دهى اى رسول خدا؟ پدرم فرمود: و سلام بر تو اى امين وحى خدا، آرى تو را اجازه دادم. جبرئيل نيز با ما به زير عبا درآمد
    فَقالَ جَبْرَئيلُ لَأَبى: اِنَّ اللهَ قَدْ اَوْحى اِلَيْكُمْ يَقُولُ: «اِنَّما يُريدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً». فَقالَ عَلِىٌّ [لِأَبى]: يا رَسُولَ اللهِ، اَخْبِرْنى ما لِجُلوُسِنا تَحْتَ هذَا الْكِساءِ مِنَ الْفَضْلِ عِنْدَاللهِ؟ فَقالَ: وَالَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ نَبِيّاً، وَاصْطَفانى بِالرِّسالَةِ نَجِيّاً، ما ذُكِرَ خَبَرُنا هذا فى مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلٍ اَهْلِ الْأَرْضِ وَ فيهِ جَمْعٌ مِنْ شيعَتِنا وَ مُحِبّينا اِلَّا وَ نَزَلَتْ عَلَيْهِمُ الرَّحْمَةُ، وَ حَفَّتْ بِهِمُ الْمَلائِكَةُ، وَ اسْتَغْفَرَتْ لَهُمْ اِلى اَنْ يَتَفَرَّقُوا.
    پس به پدرم گفت: خداوند به شما وحى فرستاده، مى فرمايد: جز اين نيست كه خداوند مى خواهد هرگونه پليدى را از شما خاندان دور سازد و شما را پاك و پاكيزه قرار دهد. على به پدرم گفت: اى رسول خدا، مرا خبر ده كه چه فضيلتى نزد خداوند براى نشستن ما در زير عبا هست؟ فرمود: سوگند به خدايى كه مرا به حق به پيامبرى برانگيخته و براى رسالت همراز خود ساخته، اين خبر ما در هيچ محفلى از محافل اهل زمين كه جمعى از شيعيان و دوستان ما در آن باشند ياد نمى شود جز آنكه رحمت الهى بر آنان فرود مى آيد و فرشتگان گرداگرد آنان جمع مى شوند و براى آنان آمرزش مى طلبند تا از آن مجلس پراكنده شوند
    فَقالَ عَلِىٌّ: اِذاً وَاللهِ فُزْنا وَ فازَ شيعَتُنا وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ. فَقالَ ألنبى ثانِياً: يا عَلِىُّ وَ الَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ نَبِيّاً، وَ اصْطَفانى بِالرِّسالَةِ نَجِيّاً، ما ذُكِرَ خَبَرُنا هذا فى مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلٍ اَهْلِ الْأَرْضِ وَ فيهِ جَمْعٌ مِنْ شيعَتِنا وَ مُحِبّينا وَ فيهِمْ مَهْمِّومٌ اِلَّا وَ فَرَّجَ اللهُ هَمَّهُ، وَ لا مَغْمُومٌ اِلَّا وَ كَشَفَ اللهُ غَمَّهُ، وَ لا طالِبُ حاجَةٍ اِلَّا وَ قَضَى اللهُ حاجَتَهُ. فَقالَ عَلِىٌّ: اِذاً وَ اللهِ فُزْنا وَ سُعِدْنا، وَ كَذلِكَ شيعَتُنا فازُوا وَ سُعِدُوا فِى الدُّنْيا وَ الْأخِرَةِ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ.
    على گفت: در اين صورت به خدا سوگند كه ما رستگار شديم و شيعيان ما نيز رستگار شدند به خداى كعبه سوگند. پدرم بار دوم فرمود: اى على، سوگند به خدايى كه مرا به حق به پيامبرى برانگيخته و براى رسالت همراز خود ساخته، اين خبر ما در هيچ محفلى از محافل اهل زمين كه جمعى از شيعيان و دوستان ما در آن باشند ياد نمى شود جز آنكه اگر اندوهگينى در ميان آنان باشد خداوند اندوهش را برطرف مى سازد، و اگر غمزده اى باشد خداوند غمش را مى زدايد، و اگر حاجتمندى باشد خداوند حاجتش را برمى آورد. على گفت: در اين صورت به خدا سوگند كه ما رستگار و خوشبخت شديم و نيز شيعيان ما در دنيا و آخرت رستگار و خوشبخت شدند به خداى كعبه سوگند
    child-poor-water

    صدقه آنلاین شعف

    در باب صدقه امام باقر (ع) می فرمایند :

     

    صدقه 70 بلا از بلاهای دنیا را به همراه مرگ بد را از انسان دفع می کند و صدقه دهنده هر گز با مرگ بد نمی میرد علاوه بر اجر اخروی که برای او ذخیره می شود .

    خیریه شعف

    شرح کتاب مفاتیح | مفاتیح الجنان آنلاین

    کتاب مفاتیح الجنان که به معنای کلید های بهشت ها می باشد

     تالیف شیخ عباس قمی که بین سال های 1294 – 1359 هجری قمری که برابر با 1255 – 1318 هجری شمسی می زیست و در حرم امام علی(ع) در نجف مدفون گشت. کتاب مفاتیح الجنان مجموعه ای است از دعاها ، مناجات و زیارات و اعمال مخصوص ماه های سال می باشد که برگرفته از احادیث و یا روایاتی که از پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار بیان شده است که به زبان عربی نوشته شده است و شیخ در ابتدای بعضی از دعاها و یا زیارات و اعمال توضیحاتی به فارسی درج کرده است .قسمت اعظمی از کتاب مفاتیح الجنان در حقیقت اقتباس شده از کتاب های (زادالمعال علامه مجلسی ، اقبال سید بن طاووی و مصباح کفعمی می باشد )

    مفاتیح الجنان آنلاین

    خیریه شعف

    انتشار کتاب | مفاتیح الجنان آنلاین

    شیخ عباس قمی کتاب مفاتیح الجنان را در سال 1344 ه.ق در مشهد منتشر نمود

     دیری نگذشت که در تمام ایران نسخه هایی از این کتاب در مساجد ، زیارتگاه ها پخش شد و مسلمانان جهت خواندن دعاها و زیارات در اماکن مقدس از آن استفاده نمودند این کتاب را خوشنویسان بزرگی چون طاهر خوشنویس،مصباح‌زاده، میرزا احمد زنجانی، محمدرضا افشاری و دیگران با خط نسخ و نستعلیق نوشته‌اند.
    توضیحاتی که شیخ عباس قمی ابتدای هر دعا یا زیارت یا اعمال آورده، به زبان فارسی است. اما متن دعاها و زیارت‌ها که به عربی است توسط برخی از مترجمان به فارسی ترجمه شده‌اند. معروف‌ترین و رایج‌ترین ترجمه فارسی مفاتیح، ترجمه مهدی الهی قمشه‌ای است.
    مفاتیح به زبان‌های دیگر از جمله انگلیسی (دست کم چهار ترجمه)، فرانسوی، ترکی، اردو و اسپانیایی نیز ترجمه شده است

    شیخ-عباس-قمی

    اهمیت و معرفی کتاب مفاتیح | مفاتیح الجنان آنلاین

    کتاب مفاتیح الجنان از آن جهت که شامل بسیاری از ادعیه و زیارات و اعمال مورد نیاز مردم در زندگی روزمره مردم بوده است و  متنون درج شده آن از لحاظ سندی و روایی معتبر می باشد بسیار مورد توجه  مخصوصا مردم ایران قرار گرفته است و تا به حدی که در اکثر اماکن مذهبی و حتی خانه ها در کنار کتاب قرآن کریم  قرار گرفته است . 

    آورده اند که شیخ عباس قمی مفاتیح را به‌انگیزه اصلاح کتاب مِفتاح الجنان(  نوشته است که در آن زمان رایج و دعاهای بدون سندی در آن بوده است ) و کسانی از او خواسته بودند که دعاهای سنددار کتاب را جدا نموده به همراه سایر دعاهای معتبر بنویسد که ماحصل کار منجر به تالیف کتاب مفاتیح الجنان گشت .
    قابل توجه است که از ابتدای انقلاب اسلامی تا کنون چیزی حدود 45 سال گذشته بیش از 28 میلیون نسخه از کتاب مفاتیح الجنان چاپ شده است و این عدد به غیر منتخب مفاتیح و یا کتب دیگری که اقتباس از مفاتیح الجنان است می باشد که خود بر اهمیت این کتاب و مورد استفاده قرار گرفتن آن توسط مردم ایران دارد .

    بخش ها و ویژگی های کتاب | مفاتیح الجنان آنلاین

    مفاتیح الجنان یک بخش اصلی دارد که در سه باب شکل یافته است.

    1. ادعیه
    2. اعمال سالیانه
    3. زیارت‌ها
      همچنین دو بخش فرعی دارد شامل
    4. ملحقات (پیوسته‌ها)
    5. باقیات الصالحات

    شیخ عباس قمی دعاها را به همراه سند نیاورده است، بلکه فقط بیان کرده دعا را از کدام منبع نقل می‌کند.
    معمولاً در ابتدای مفاتیح الجنان، چند سوره بلند و کوچک قرآن چاپ می‌شو که در اصل کتاب نیامده است

    باب اول: ادعیه

    شامل تعقیبات نمازها، اعمال شب و روز و ایام هفته، نماز‌های معروف مثل نماز حضرت رسول(ص)، نماز امیرالمؤمنین(ع)، نماز حضرت فاطمه(س)،نماز جعفر طیار، زیارت ائمه در روزهای هفته، برخی از دعاها و مناجات‌ها  

    باب دوم: اعمال سالیانه

    این باب برای بیان اعمال مستحبی در طول سال قمری تنظیم شده است. مطالب این قسمت از ماه رجب شروع شده و با اعمال ماه جمادی الثانی و سپس اعمال نوروز و ماه‌های رومی تمام می‌شود. مناجات شعبانیه، در اعمال ماه شعبان، دعای ابوحمزه ثمالی، دعای افتتاح و دعای سحر معروف، اعمال شب‌های قدر در اعمال ماه رمضان، دعای امام حسین در روز عرفه در اعمال ماه ذی الحجة جزو معروف‌ترین و مشهورترین مطالب این بخش از مفاتیح به شمار می‌روند.

    باب سوم: بخش زیارات

    در این باب ابتدا مطالبی درباره آداب سفر و زیارت و نیز اذن دخول حرم‌ها ذکر شده است. نخستین زیارت، زیارت رسول خدا(ص) است که بعد از آن، زیارت حضرت فاطمه(س) و سپس زیارت ائمه بقیع آمده است. علاوه بر زیارت دوازده امام، این بخش شامل زیارت امامزادگان و بعضی از بزرگان و علمای شیعه نیز می‌شود، زیارت‌هایی مثل زیارت حضرت حمزه،مسلم بن عقیل، فاطمه بنت اسد، شهدای جنگ احد، سلمان فارسی و غیره. اعمال برخی از مساجد معروف مثل مسجد کوفه، مسجد صعصعه نیز در این بخش گنجانده شده است.

    باب چهارم : ملحقات (پیوست ها )

    در این بخش هشت مطلب به مفاتیح افزوده شده است که به اعتقاد شیخ عباس قمی نیاز مردم به این دعاها زیاد بوده است. این هشت مطلب عبارتند از:

    • دعای وداع ماه رمضان
    • خطبه روز عید فطر
    • زیارت جامعه ائمة المؤمنین
    • دعای بعد از زیارت‌ها
    • زیارت وداع با ائمه
    • رقعه‌ای برای حاجت
    • دعا برای زمان غیبت امام زمان(عج)
    • آداب زیارت نیابتی.

    باب پنجم : باقیات الصالحات

    باقیات الصالحات کتابی از شیخ عباس قمی است که خود آن را در حاشیه مفاتیح نوشته و منتشر کرده است. به گفته شیخ عباس قمی نگارش این بخش در جمعه ۱۹ محرم سال ۱۳۴۵ق به پایان رسیده است در چاپ‌های مختلف مفاتیح الجنان، این کتاب به همراه مفاتیح عرضه شده است. این کتاب دارای شش باب و بخشی به عنوان ملحقات است که عبارت‌اند از:

    • باب اول: مختصری از اعمال شب و روز که برخی از آداب زندگی روزمره و دعاهای ساعات روز و چگونه خواندن نماز شب در آن بیان شده است.
    • باب دوم: ذکر بعضی از نمازهای مستحب، که نماز هدیه به معصومان، نماز لیلة الدفن، نمازهای حاجت، نمازهای استغاثه و نمازهای ایام هفته از جمله آنها هستند. شیخ عباس قمی انواع استخاره و چگونه استخاره گرفتن را نیز در همین بخش آورده است.
    • باب سوم: دعاها و عوذات برای دردها و بیماری‌ها، که دعاهایی برای رفع دردها و بیماری‌های مختلف در آن بیان شده است.
    • باب چهارم: دعاهای منتخب از کتاب کافی. دعاهای این بخش نیز بیشتر برای رفع مشکلاتی مثل کمبود رزق و احتیاجات دنیوی است.
    • باب پنجم: ذکر بعض حِرزها و دعاهای کوتاه که از کتاب مُهَجُ الدّعَوات و المجتنی انتخاب شده. در این باب دعاهایی برای دور ماندن از بلاها (حرز) و نیز چند مناجات و دعاهایی برای رزق نقل شده است.
    • باب ششم: بیان خواص برخی سوره‌ها و آیات و ذکر بعضی ادعیه و مطالب متفرقه. خواص برخی آیات قرآن و سوره‌های آن که برای حل مشکلات روزمره کاربرد دارند، در این بخش ذکر شده است. دعا برای خواب دیدن افراد، دعای مطالعه، آداب عقیقه و استخاره با قرآن نیز در این باب قرار گرفته است.
    • خاتمه: مختصری از احکام اموات

    منابع کتاب | مفاتیح الجنان آنلاین

    برخی منابع که شیخ عباس قمی در تألیف مفاتیح الجنان از آنها استفاده کرده و در این کتاب نام برده است، به شرح زیر است:

    1.  اثبات الهداة نوشته شیخ حر عاملی
    2. الاحتجاج نوشته احمد بن علی طبرسی
    3. الاختیار نوشته ابن باقی
    4. اربعة ایام نوشته میرداماد
    5. الأزریة مشهور به هائیه نوشته شیخ کاظم ازری
    6. إعلام الوری نوشته شیخ طبرسی
    7. الإقبال نوشته سید بن طاووس
    8. الأمالی نوشته شیخ طوسی
    9. الأمان نوشته سید بن طاووس
    10. بحار الانوار نوشته علامه مجلسی
    11. بلد الامین نوشته کفعمی

       

    خیریه شعف

    نوشته نویسنده | مفاتیح الجنان آنلاین

    شیخ عباس قمی پس از اتمام کتاب مفاتیح الجنان

    پخش ویدیو
    Shopping Basket